وکیل پایه یک

وکیل پایه یک

مطالب ومقالات حقوقی,کیفری،اجتماعی
وکیل پایه یک

وکیل پایه یک

مطالب ومقالات حقوقی,کیفری،اجتماعی

سخنان امام حسین (ع)

  نشانه های عاقل

امام حسین فرمود: عاقل، با کسی که می ترسد او را دروغگو پندارد هم سخن نمی شود، از کسی که می ترسد او را رد کند درخواستی نمی کند، به کسی که می ترسد او را بفریبد تکیه نمی نماید و به کسی که به امید او اطمینانی نیست امید نمی بندد.

 

·     کمال عقل

امام حسین می فرماید: عقل، جز از راه پیروی حق به کمال نمی رسد.

 

·     نشانه های دانا و نادان

امام حسین می فرماید: از نشانه های اسباب قبولی اعمال، همنشینی با خردمندان است و از نشانه های اسباب نادانی، کشمکش با نابخردان است و از نشانه های دانا، نقادیاو از گفتار خود و آگاهی او از اسرار  آرای گوناگون است.

 

·     دانا کیست؟

امام حسین می فرماید: اگر همه گفتار دانا نیکو و بحق بود، از خود پسندی در آستانه دیوانگی قرار می گرفت. همانا دانا کسی است که حق گویی او فراوان باشد.

 

·     صفتهای زیبا

امام حسین می فرمود: دانش نطفه بارور معرفت است. تجربه های طولانی، فزونی عقل است، شرافت همان پارسایی است. قانع بودن، آسایش تن است، هر که تو را دوست دارد، از پلیدی بازت می دارد، هر که تو را دشمن دارد، بر نابکاری واردت می سازد.

امام حسین می فرماید: هر کس این پنج چیز را نداشته باشد، از زندگی خود چندان بهره ای نمی برد: عقل، دین، ادب، شرم و خوش خلقی.

 

·     شریف ترین مردم

شخصی از امام حسین پرسید: شریف ترین مردم کیست؟

امام فرمود: آن کس که پیش از اندرز دیگران، خود پند گیرد و پیش از بیدار باش دیگران، خود بیدار شود.

عرض کرد: شهادت می دهم که چنین کسی سعادتمند است.

 

·     تسلیم در برابر خدا

از امام حسین پرسیدند: چگونه صبح کردی؟

فرمود: صبح نمودم در حالیکه پروردگارم بالای سرم و آتش، پیش رویم، مرگ، جوینده ام و حساب الهی فراگیرم می باشد و چنین روزی من، در گرو کردار خویشم، نه آنچه دوست دارم پیدا می کنم، و نه آنچه نمی پسندم از خود می رانم و همه کارها در اختیار دیگری است. اگر بخواهد عذابم می کند و اگر بخواهد از من می گذرد. بنابراین کدام فقیری از من نیازمندتر است.

 

·     ایمان و یقین

شخصی از امام حسین پرسید: فاصله میان ایمان و یقین چقدر است؟ فرمود: چهار انگشت.

گفت: چگونه؟ فرمود: ایمان آن است که آن را می شنویم و یقین آن است که آن را می بینیم و فاصله بین گوش و چشم چهار انگشت است.

پرسید: میان آسمان و زمین چقدر است؟ فرمود: یک دعای مستجاب.

پرسید : میان مشرق و مغرب چقدر است؟ فرمود: به اندازه ی سیر یک روز آفتاب.

پرسید: عزت آدمی در چیست؟ فرمود: بی نیازیش از مردم.

پرسید: زشت ترین چیزها چیست؟ فرمود: در پیران هرزگی و بیعاری است، در قدرتمندان،درنده خویی، در شریفان، دروغگویی، در ثروتمندان، بخل است و در عالمان حرص.

 

·     اوصاف مومن

امام حسین می فرماید: حقا که مومن ، خدا را حافظ خود گرفته و گفتار او را آیینه خود گزیده است. گاهی در اوصاف مومنان چشم می دوزد و گاهی در ویژگیهای سرکشان می نگرد. از اینرو بهره وری او از کلام خدا، در لطایف و در ژرفای معرفت خود غوطه ور است، از هوشمندی خود، در بلندای یقین جایگزین است و در پاکی خود استوار است.

·     توکل

از امام حسین (ع) روایت شده است: عزت و بی نیازی از جایگاه خود بیرون آمده به گردش پرداختند، چون با توکل برخورد نمودند و در آن مقیم گشتند.

 

·     تسلیم در برابر گزینش خدا

به امام حسین (ع) عرض شد ابوذر می گوید: برای من، فقر محبوبتر از بی نیازی و مریضی، محبوبتر از سلامتی است. حضرت فرمود: خدای متعال ، ابوذر را رحمت کند، اما من می گویم: هرکس به نیک گزینی خدا برای او مطمئن شود، جز آنچه را خدا برایش گزیده است آرزو نمی کند.

 

·     خیر دنیا و آخرت

 امام حسین (ع) می فرماید: خداوند به هر کس راستگویی و نیکخویی و پاکدامنی و پاک خوری روزی کند خیر دنیا و آخرت را ویژه او ساخته است.

 

·     بهترین عبادت

امام حسین (ع) می فرماید: جمعی خدا را از شوق بهشت می پرستند، این عبادت سوداگران است و گروهی خدا را از بیم دوزخ می پرستند، این عبادت بردگان است و مردمی هم خدا را از روی شکر می پرستند. این عبادت آزادگان و بهترین عبادت است.

 

·     پاداش عبادت

امام حسین فرمود: هر کس خدا را آنگونه که حق پرستش اوست بپرستند، خدا از فیض خود به او بالاتر از آرزوها و کفایتش ارزانی دارد.

 

·     کبریایی ازآن خداوند است

یک نفر به امام حسین (ع) عرض کرد: در تو کبر وجود دارد؟ حضرت فرمود: همه کبریایی و عظمت از آن خداوند یگانه است که در دیگری نیست. خدای متعال فرمود: عزت، مخصوص خدا و رسول او و اهل ایمان است.

 

·     ادب چیست؟

از امام حسین (ع) پرسیدند: ادب چیست؟ فرمود: این است که از خانه خود بیرون آیی و با هیچ کس برخورد نکنی مگر آنکه او را برتر از خود ببینی.

 

·        پاداش سلام

امام حسین (ع) فرمود: سلام ، هفتاد حسنه دارد، شصت و نه حسنه آن، ازآن سلام کننده و یکی ازآن جوابگو است.

 

·     بخیل کیست؟

امام حسین (ع) فرمود: بخیل کسی است که از سلام کردن بخل ورزد.

 

·     نشانه های خائن و بدکار

امام حسین می فرماید: « درستکار آسوده است، بی گناه بی باک، خیانتکار ترسان و بدهکار هراسان است. هرگاه آشفتگی و بلا بر عاقلی روی آورد اندوه خود را با دور اندیشی می زداید و برای چاره جویی در خانه عقل را می کوبد.

 

·     سلام قبل از کلام

مردی با امام حسین (ع) آغاز سخن کرد که خدا عافیتت بخشد، حالت چگونه است؟ فرمود: خدا عافیتت دهد سلام کردن بر سخن گفتن مقدم است. سپس فرمود: تا کسی سلام نداده به او اجازه سخن گفتن ندهید.

 

·     صفات نیک

امام حسین (ع) در خطبه ای فرمود: هان ای مردم! در اخلاق شایسته و والا با هم رقابت کنید و در سودهای معنوی و بهشتی از هم پیشی گیرید، مپسندید آن کار نیکی را که در آن شتاب ننموده اید.

بدانید که هر کار نیکی، سپاسی را بهره می دهد و پاداشی را از پی می آورد، چنانچه کار نیک را مجسم بنگرید، آن را در چهره انسانی نیکو و زیبا می دیدید که ناظران را مسرت می بخشد. هر کس که بخشش کرد ، سروری یافت و هرکس بخل ورزید، فرو مایه شد.

 

·     راستی و دروغ

امام حسین (ع) فرمود: راستی، عزت است و دروغ، ناتوانی، اسرار امانت است و همسایگی، خویشاوندی، یاری رسانی صمیمیت است و کار، تجربه آموزی، اخلاق نیک عبادت است و سکوت، زینت، تنگ نظری و آزمندی، فقر، بخشندگی دارایی و مهربانی، خردمندی است.

 

·     سوگند زیاد

امام حسین (ع) فرمود: از سوگند زیاد بپرهیزید زیرا سوگند آدمی از چهار خصلت سرچشمه می گیرد: یا از خواری است که در خود می یابد و او را بر ذلت تصدیق مردمش بر می انگیزد و یا از ناتوانی در منطق است که سوگندها را پرکننده خلأها و پیوند ساز سخنان بی ربط خود می کند و یا از بدبینی مردم است که از آنان نسبت به خود سراغ دارد و می داند که سخنش را جز با سوگند نمی پذیرند و یا از آن روست که زبان خود را بی اندیشه بکار می گیرد.

 

·     آداب سخن

امام حسین (ع) فرمود: پشت سر کسی که از تو ناپیداست چیزی مگو، مگر آنچه که می پسندی او پشت سرت از تو گوید و همانند بنده ای رفتار کن که می داند به گنهکاری خود گرفتار می شود و به نیک رفتاری خود پاداش می گیرد.

 

·        خوف از خدا

به امام حسین (ع) عرض شد: بیم تو از پروردگارت چه فراوان است؟ فرمود: در روز قیامت جز آنکس که در دنیا خوف خدا داشته کسی ایمن نیست.

 

·     گریه از خشیت الهی

روایت شده که امام حسین (ع) فرمود: گریستن از خشیت خدا، رهایی از آتش دوزخ است و فرمود: گریه دیده ها و خشیت دلها، رحمتی از خداست.

 

·     یاری در جوانمردی

امام حسی (ع) فرمود: آن کس که بخشش تو را نپذیرد، تو را در جوانمردی کمک کرده است.

 

·     انفال مال

امام حسین (ع) فرمود: مال تو اگر برای تو مقدر شده باشد آنرا انفاق خواهی کرد. بنابراین، آن را برای پس از خود مگذار که پس انداز غیر تو می شود، در حالیکه آن را از تو می خواهند و حساب آن را از تو می کشند و بدان که تو برای آن نمی مانی، و آن بر تو وفا نمی کند، پس آنرا بخور پیش از آنکه تو را بخورد.

 

·     نصایح امام

امام حسین (ع) فرمود: آنچه را طاقت نداری به عهده مگیر، به آنچه نخواهی رسید مپرداز، آنچه را قادر نیستی به شمار نیاور، جز به اندازه ای که سود می بری هزینه مکن، پاداش، جز به اندازه کارکرد خویش مخواه، جز به فرمانبرداری از خدای سبحان که به دست آورده ای شادمان مشو و جز آنچه که خود را برای آن شایسته می بینی دریافت نکن.

 

·     شکر

امام حسین (ع) فرمود: شکرگزاری تو برای نعمت پیشین، نعمت تازه را سبب می شود.

 

 

 

        سخنان امام حسین (ع) پیرامون طلب روزی

امام به شخصی خطاب فرمود: فلانی، در راه به دست آوردن روزی ستیزه گرانه تلاش مکن و بر قدر، همچون واگذار کننده بی اختیار، تکیه ننما، زیرا در جستجوی روزی برآمدن، از سنت است و خلاصه جویی از عفت. عفت مانع روزی نیست و حرص زیاد روزی نمی اورد، همانا رزق تقسیم شده است و اجل حتمی است و به کار گیرنده حرص، جوینده گناه است.

 

·     اثر توانمندی

امام حسین فرمود: توانمند شدن بر دشمن، خشم را از بین می برد و آتش کینه را خاموش می سازد. هر کس به حال و کار خود داناتر است.

 

·     مدارا کلید مشکلات

امام حسین (ع) فرمود: هر که از تدبیر باز ماند و از چاره ها ناتوان گردد، مدارا کلید گره گشای اوست.

 

·     آثار صله ارحام

امام حسین (ع) فرمود: هر که دوست دارد اجل او تأخیر افتد و روزیش فزونی گیرد باید صله ارحام انجام دهد.

 

·     موارد صبر

در مواردی که حق تو را ملزم می سازد، بر آنچه نمی پسندی، شکیبا باش و در مواردی که هوای نفس  تو را فرا می خواند، از آنچه دوست می داری، خود را نگهدار.

 

·     معنای بردباری

امیر مومنان (ع) به حسین (ع) فرمود: فرزندم! حلم چیست؟

فرمود: فرو بردن خشم و بر خود مسلط بودن

 

·     نیکی باید به خوب و بد

شخصی پیش امام حسین اظهار داشت: اگر نیکی به نا اهل برسد، تباه می شود، امام حسین (ع) فرمود: چنین نیست، بلکه نیکوکاری همچون رگبار است که باید به نیک و بد برسد.

 

·     هوای نفس

امام حسین (ع) فرمود: از این هواهای نفسانی که مجموعه آنها گمراهی و سرانجام آنها آتش است بپرهیزید.

 

·     بدی کردن، پوزش خواستن

امام حسین (ع) فرمود: کاری مکن که از آن پوزش بخواهی، زیرا مومن نه بد می کند و نه عذر می طلبد و منافق هر روز بد می کند و عذر می خواهد.

 

·     عذر بدتر از گناه

امام حسین (ع) فرمود: چه بسا گناهی که از عذر طلبی آن نیکوتر است.

 

·        عیب جویی نکردن از دیگران

امام حسین (ع) فرمود: هر که از کسی عیب جویی نکند، کنار هر عیب جویی خود، عذر خواهی را از دست نخواهد داد.

 

·     واقعیت غیبت

شخصی نزد امام از کسی غیبت کرد، امام فرمود: ای فلانی دست از غیبت بردار زیرا غیبت نان و خورش سگهای دوزخ است.

 

·     دوری از عیبجویان

امام حسین (ع) فرمود: وقتی شنیدی که کسی به اعراض مردم تعدی می کند سعی کن ترا نشناسد، زیرا بدترین عرض و ناموسها نزد او آبروی آشنایان اوست.

 

·     نتیجه گناه

شخصی به امام حسین (ع) نامه نوشت که: با دو کلمه مختصر مرا پندی ده. حضرت نوشت: کسی که از راه نافرمانی خدا درصدد چیزی برآید، آنچه را امید دارد زودتر از دست می دهد و آنچه را بیم دارد زودتر سر می رسد.

 

·    انواع برادران

امام حسین (ع) فرمود: برادران چهار گونه اند: برادری که به سود تو و به سود خود است، برادری که تنها به سود توست، برادری که به زیان توست و برادری که نه به سود تو و نه به سود خود است.

 

·     تصویر مرگ

امام حسین (ع) فرمود: اگر مردم، مرگ را باور می کردند و آن را به همانگونه کههست به نظر می آوردند دنیا ویران می گشت.

 

·     اندرز گنهکار

شخصی خدمت امام حسین (ع) رسید و گفت: من مردی گنهکارم و در برابر گناه تاب نمی آورم، مرا نصیحتی فرما!

فرمود: پنج کار را انجام ده، آنگاه هر چه خواهی گناه کن، اول: روزی خدا را مخور و هر چه خواهی کن. دوم: از قلمرو فرمانروایی خدا بیرون شو و هر چه خواهی کن. سوم: به جایی درآ، که خدا تو را نبیند و هر چه خواهی کن. چهارم: هر گاه فرشته مرگ آمد تا جان تو را گیرد او را از خود بران و هر چه خواهی کن. پنجم: هر گاه مالک دوزخ تو را در آتش افکند، در آتش مرو و هر چه خواهی کن.

 

·    اندرز غافلان

امام حسین (ع) فرمود: اگر سه چیز نبود، فرزند آدم هرگز برای چیزی سر خم نمی کرد: فقر، بیماری و مرگ.

 

·     بدترین اوصاف زمامداران

امام حسین (ع) می فرمود: بدترین اوصاف زمامداران، ترس از دشمنان و بی رحمی بر ناتوانان و خودداری هنگام بخشش است.

 

·     نسخه دادن به پادشاهان

امام حسین (ع) فرمود: به هیچ پادشاهی دستور درمان مده، زیرا اگر سودش بخشد سپاست نمی گوید و اگر زیانش رساند تهمت می زند.

 

·     ارزش اطعام مسلمان

امام حسین (ع) فرمود: اگر برادر مسلمانی را اطعام کنم برایم محبوب تر است تا افقی از بردگان را آزاد کنم. پرسیدند افق چقدر است؟ ده هزار.

امام حسین (ع)

هارشنبه 16 شهریور 1384

سوم شعبان سال 4 هجری دومین سبط وریحانه‌ی رسول اکرم (ص) و سومین پیشوا و امام معصوم و پنجمین چهره‌ی درخشان آل عبا حضرت ابا عبدالله الحسین در خانه علی و فاطمه (س) متولد شد و جهان از ولادت آن حضرت روشن و منور گشت.
حضرت امام حسین(ع) در آغوش پیامبر بزرگ اسلام (ص) به مدت 7 سال تربیت یافت و درباره امام حسین(ع) پیامبر مکرر فرموده است: خدایا من حسین را دوست می دارم پس دوست بدار کسی که او را دوست می دارد و در جای دیگر مقام آن حضرت را به قدری بالا برده است که می فرماید:
حسین منی و انا من حسین، حسین از من است و من از حسینم، و پیامبر امام حسین را احیاء کننده شریعت خود و نگه دارنده‌ی قرآن و مکتب خود می داند و این مقام را بدست نیاورد جزء با پاسداری خالصانه‌ی حضرتش از اسلام و قرآن و نثار خون پاک و مقدسش در احیای دین جدش رسول الله (ص)، درود خدا بر او و اهل بیتش باد.
امام حسین (ع) جلوه اوصاف پیامبران است وجود مبارک امام حسین (ع) که در آیینه‌ی قرآن و در عرصه گاه وجود پیامبر اسلام و در صفحه‌ی روشن بصیرت و بینش خود همه پیامبران را با ارزش های وجودی آنان می دید سرا پا عاشق آنان شد و در دنیای باطنش همراه و همراز آنان گشت و از ارزشهای وجود آنان به شدت رنگ گرفت تا جایی که وارث آنان شد.
هنگامی که می گوییم حسین وارث پیامبران است به این معنا نیست که آن حضرت از آن بزرگواران ارث مادی برده است بلکه به این معنا است که آن جلوه‌گاه حقیقت همه‌ی ارزشهای الهی و معنوی آنان را به ارث برده است.
پربارترین و سنگین ترین ارثی که از پیامبران برای پس از خودشان باقی ماند ارزش های الهی و انسانی و فرهنگ ثمر بخش و پاکشان بود که هر انسانی با نشان دادن لیاقت و شایستگی و از طریق حسب و نسب معنوی می توانست از آن بزرگواران ارث ببرد و در میان همه سهم ارث بری امام حسین (ع) به خاطر بستگی روحی به آنان، سهم فوق العاده ای بود.
امام حسین (ع) از حضرت آدم (ع) مقام خلافت، مقام علم همه‌ی اسماء، مقام هدایت و مقام کرامت را به ارث برد و از حضرت نوح مقام تبلیغ و صبر و استقامت و دلسوزی و مهرورزی به بندگان خدا و از حضرت ابراهیم مقام دوستی و دعا و تسلیم و امامت و از حضرت موسی مقام پایداری و مبارزه سخت بر ضد ستمگران و از حضرت عیسی مقام معنوی و باطنی و از پیامبر اسلام همه‌ی ارزش های الهی و از امیر المومنین علی (ع) همه‌ی حقایق را به‌میراث برد و از طریق این ارث بری و همنشینی باطنی به جایی رسید که در زیارت وارث به آن حضرت خطاب می شود.
 « اشهد انک الامام البر التقی الرضی الزکی الهادی المهدی »
گواهی می دهم که تو یقینا پیشوا، نیکوکار، اهل رضایت از حق، و پاک و پاکیزه، هدایت کننده، هدایت شده ای

پایگاه استاد حسین انصاریان


نگاهی گذرا به داستان آدم وحوا

 

روایت نقل شده در مورد داستان آدم و حوا ، در قرآن حال و هوای خاصی دارد در داستان قرآن نقش ها  بر اساس جنسیت بردوش شخصیت ها گذارده نشده است و هیچ گونه امتیاز از پیش تعیین شده ای برای کسی  در نظر نگرفته اند . در حقیقت هرکسی نتیجه کردار خویش است . و به این اعتبار مسئول نیز هست . قرآن  داستان را اینگونه آغاز می کند : " و یا آدم اسکن انت و زوجک الجنة فکلا من حیث شئتما و لا تقربا هذه

الشجرة فتکونا من الظلمین . "

" وای آدم تو و همسرت در بهشت بیارامید و از هر جا (هر چه ) که خواستید بخورید و بیاشامید ولی به این درخت نزدیک نشوید و گرنه از ستمکاران خواهید بود .

فعلهای دستوری این عبارات آدم و همسر ش را به یک میزان مخاطب قرار می دهد و با زبانی روشن آنها را  از ممنوعیتی سرنوشت سازآگاه می کند ، "جمله فتکونا من الظالمین " بر حساسیت موضوع  تاکید می کند .

 این عبارات در سوره بقره آیه 35 تقریبا با همین جمله ها آورده شده است . که مبین پایدار بودن طرح داستان  در نزد آفرینشگر آن است . بعد از این آیه یعنی درآیه 36 این جمله آورده می شود ( فازلهما الشیطن عنها ) سپس ، شیطان آنان را به لغزش کشانید و در جایی دیگر ( فدلیهما بغرور ) آن گاه شیطان آنان را وسوسه کرد.

تمام ضمایر در تصویر این صحنه ها به صیغه تثنیه است یعنی نشانه ای که بر دو شخص دلالت می کند . باز در جایی دیگر همین بند از داستان به این صورت می آید ( فوسوس لهما )  آن گاه شیطان آنان را وسوسه  کرد. در جایی می خوانیم یا بنی آدم لایفتننکم الشیطن کما اخرج ابویکم من الجنة . ای فرزندان آدم ، شیطان شما را نفریبد چنان که پدر و مادر شما را از بهشت آواره کرد .

همه این نمونه ها حکایت از این دارد که بر خلاف تصور عمومی که بهشت را جایگاهی فارغ از دغدغه های  مسئولیت می دانند ، آنجا نیز خار مسئولیت بر گلهای زیبای فراغ بالی خود نمایی می کند. در بیان قرآن فضایی سرشارا ز مائده های گوارا به علاوه مسئولیتی بزرگ در برابر  انسان است و انسان نیز موجودی منفعل نیست که خداوند آن را در مواقعی خاص کوک کند تا از بازیهای آن لذت ببرد بلکه نخستین ویژگی نمایان انسان در این عرصه عنصر انتخاب است ، انسان یعنی انتخاب ، او می تواند با اجتناب از درخت به وضع موجودش تداوم بخشد یا بار رنج تقرب بر آن را تحمل کند

انسان فریب می خورد . در روایت قرآن انسان هم  بر مرد قابل اطلاق است هم بر زن . این خطا بر دوش مرد وزن به طور مساوی حمل می شود و آنها باید با هم به عذاب تن در دهند .

قرآن به آدم به عنوان نور چشمی خلقت نگاه نمی کند او نتیجه کردار خویش است .او باید خودش را بسازد و این ساختن با رنج و سختی همراه است . قرآن با لحنی واقع گرا به شرح واقعه می پردازد او نه برای وضعیت انسان آه و ناله راه می اندازد و نه با امتیازهای ویژه غیر منطقی او را بر تارک پدیده های هستی می نشاند . آنچه در شرح و تفسیر داستان آفرینش با توجه به روایات قرآنی آن آورده اند و در آن به نیرنگ شیطان یا مار و اغفال حوا و اغوای آن پرداخته اند کاملا متاثر از اسرائیلیات است و قصد اصلی مفسران تقرب ذهنی خوانندگان به فضای داستان بوده است . و ابدا در پی القائاتی که در روایات توراتی آن است ، نبوده اند . داستان آفرینش در قرآن مانند تمام داستانهای دیگر این متن مقدس بر درون مایه جاودانه ای بنا شده است . ( ان اکرمکم عندالله اتقیکم ) گران مایه ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست . تمام داستانهای قرآن در هر چه بیشتر نمایان کردن این گوهر گرانسنگ است . قصه آفرینش ، نوح ، قوم اسرائیل ، یوسف و دیگر قصص بر این ستون بی تزلزل تکیه دارد و جذابیت خود را از آن کسب می کند

 

 با تحلیل قصه آفرینش در قرآن اصل ( ان اکرمکم عنداالله اتقیکم ) بیشتر و بهتر خود را نمایان می کند در فضایی پاک و تهی از آلودگی ، مرد و زن زندگی می کنند آنها در لطف الهی حق بهره گیری از مائده های گوناگون را دارند . اما در این میان ممنوعیتی نیز روبروی آنان است . صحنه سفیدی را در نظر بگیرید که نقطه سیاهی در میان آن است. بهشت چنین موقعیتی رادارد . ساکنان بهشت از فرشتگان نیستند که از هر  گونه گرایش اعتراض آمیزی تهی باشند . آنها ترکیبی از گل و دل هستند و هر کدام از این عناصر از اجزای سحر آمیز و نا شناخته ای تشکیل یافته است . در حقیقت می توان گفت ساکنان بهشت یک مشت تناقض اند.

نیروهای گوناگونی آنها را به تحرک و تموج وا می دارد . آنها می توانند دربرابر محرکهای خارجی واکنش گوناگونی از خود نشان دهند . آنان واقعی اند ، موجودات افسانه ای در قصه ای سرگرم نیستند . آنان از حقوق خود آگاهند . پیش از این به آنها ابلاغ شده  که حق استفاده از چه چیزهایی را دارند و درمقابل چه چیزی باید پرهیزگار و پارسا باشند . دقیقا نمی دانیم ساکنان بهشت چند سال یا چند قرن توانسته اند از جذابیت آن نقطه سیاه در متن تماما سفید پرهیز کنند . اما با توجه به آگاهی هایی که ما از انسان تا کنون کسب کرده ایم ، می دانیم ساکنان بهشت خواه نا خواه به سوی آن نقطه سیاه کشیده می شوند و در این جاست که مبارزه آدمی  آغاز می شود. آنها در مقابل درخت می ایستند و  و چه بسا سالها با میل خود برای چیدن آن مبارزه می کنند .

 

 

اما در یک آن ، در یک آن نسیان زده ، آنها از مرزهای تقوا می گذرند و از نزد پروردگار دور می شوند . اکنون نی از نیستان بریده شده، اکنون زمان فراق فرا رسیده است و در این خاکدان هجران زده ، غم غربت ، دل آرامی را میان پنجه های بی ترحم می فشارد . اکنون ساکنان بهشت ، مرد و زن فقط با گفت و گو از آن روزهای وصل می توانند دل خویش را تسلی دهند وصال مرد و زن در زمین خاطره ای است از آن وصال

 حقیقی در بهشت. خانه اصلی آدمی.

 قرآن هیچ گونه تبعیضی در مقابل ساکنان بهشت نشان نمی دهد ، آنان کرامت و وصال خود را با خروج از دایره تقوا از دست داده اند و بازمی توانند در رویکردی آگاهانه به سوی این اکرام و وصال یا در یک زمان نمادین به این بهشت بازگردند. کسی که سیب یا گندم را می چیند انسانی است که پا از تقوای الهی بیرون نهاده و سفارش خداوند را در یک آن نسیان زده از یاد برده است.

پس ما نیز شاید همان کسی باشیم که بر سیب نافرمانی از خدا دست تعدی بلند می کند و غافلانه از سرشت  پاک خود یعنی در نزد خدا بودن دور می شود.

غلط‌های قرآن عثمان‌طه مفهوم آیات را تغییر می‌دهد

آیت‌الله مکارم شیرازی: غلط‌های قرآن عثمان‌طه مفهوم آیات را تغییر می‌دهد

گروه فعالیت‌‌های قرآنی: دفتر آیت‌الله مکارم شیرازی با صدور اطلاعیه‌ای درباره اظهارات چندی پیش این مرجع تقلید درباره غلط‌‌های رسم الخطی قرآن عثمان‌طه توضیحاتی ارائه کرد.

آیت‌الله مکارم شیرازی

به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا) به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله‌ مکارم شیرازی، این مرجع تقلید چندی پیش در ملاقاتی که قرآن‌پژوهان با وی داشتند، اظهار کرد: قرآن عثمان‌طه از نظر املاء و رسم‌الخط پاره‌ای از اشتباهات را دارد که لازم است اصلاح شود که در نهایت جمعی از اقشار مختلف توضیح بیشتری در این زمینه خواستند که این توضیحات به شرح زیر است:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

شک نیست قرآن کتابی است بدون هیچ‌گونه تحریف که از عصر پیغمبر اکرم(ص) از طریق مکتوب به وسیله جمعی از صحابه و از آن بیشتر از طریق حفظ در حافظه‌ها به طور مستمر به ما رسیده و هیچ تغییری در آن حاصل نشده است. ولی در بعضی از قرآن‌ها مانند قرآن معروف «عثمان طه» که امروز در دسترس همه ماست اشتباهات فراوانی در املاء و رسم الخط آن واقع شده است که باید اصلاح گردد تا توده‌های مردم آیات را صحیح بخوانند. متأسفانه تاکنون علمای حجاز اقدام به اصلاح این اشتباهات رسم الخطی که گاه معنی و مفهوم آیه را تغییر می‌دهد، نکرده‌اند.

آیا موقع آن نرسیده است که هیئتی از نمایندگان علمای تمام کشورهای اسلامی دامن همت به کمر زنند و به این کار مهم اقدام نمایند، زیرا انجام این کار به صورت فردی تأثیر کافی ندارد.

در ادامه این اطلاعیه 10 آیه مذکور بدین شرح عنوان شده است: سوره نحل آیه 95، سوره طه آیه 69، سوره ذاریات آیه 5، سوره مرسلات آیه 7، سوره آل عمران آیه 178، سوره رعد آیه 19، سوره مومنون آیه 55، سوره غافر آیه 43، سوره انفال آیه 41 و سوره لقمان آیه 27.

در بخش دیگری از این اطلاعیه به عنوان نمونه به گوشه‌ای از این اشتباهات اشاره شده است که نوشتن واژة «انِّما» و «انَّما» به صورت متصل در 10 آیه از این قرآن‌ها در حالی که باید به صورت جداگانه (اِنّ ما و اَنّ ما) نوشته شود (زیرا «ما» در آن موصوله است و حتماً باید جداگانه نوشته شود تا با «اِنّما» که کلمه حصر است، و «اَنّما» که آن هم گاه به معنی حصر و گاه فقط برای تأکید است، اشتباه نشود و معنی تغییر نکند) از جمله آن‌ها است.

در ادامه این اطلاعیه 10 آیه مذکور بدین شرح عنوان شده است: سوره نحل آیه 95، سوره طه آیه 69، سوره ذاریات آیه 5، سوره مرسلات آیه 7، سوره آل عمران آیه 178، سوره رعد آیه 19، سوره مومنون آیه 55، سوره غافر آیه 43، سوره انفال آیه 41 و سوره لقمان آیه 27.

اطلاعیه ادامه داده است: عجب اینکه در موارد دیگری به صورت صحیح و جدا از هم نوشته شده مانند دو آیه 62 سوره حج و آیه 30 سوره لقمان.

البته اشتباهات متعدد دیگری نیز هست که همه آنها پس از تکمیل به صورت یک جزوه مستقل در اختیار علما و دانشمندان و فضلا قرار خواهد گرفت.

در پایان این اطلاعیه آمده است: بار دیگر تکرار می‌کنیم اشتباه فقط در املا و رسم الخط صورت گرفته و در آیات قرآن هیچ‌گونه تحریفی صورت نگرفته است.

نزول باران و دعا

فال با قرآن

البته یکی از اساتید بزرگ ما استخاره به قرآن را زیاد قبول نداشت مگر در مواقع خیلی خیلی ضروری

سایت گرافیکی

با اینکه من ایقدر دنبال سایتهای گرافیکی می گردم و با خیلی از خارجی هاشون هم آشنام ولی این یکی را برای اولین بار دیدم!!

دانلود رایگان کتابهای ای بوک

این دیگه از اون سایتهایی که یه چیزایی توش پیدا میشه!!

یاسین مدیا

بالاخره یکی یه تکونی به خودش داد!!

ماهنامه تخصصی جنگ افزار

بچه های گردان عاشورا حتما ببینید

 

 

 

عجب هوای خوبی بود. برفهای دیروز و امروز باعث شده بود خنکی ملایمی در فضای شهر پخش شود. البته مه رقیقی هم بر فضا حاکم بود. سردی هوا طوری بود که فقط انسان را قلقلک می داد. ما هم از این فرصت استفاده کردیم پس از یک دعای مختصری( روایت است که هنگام نزول باران دعاها زودتر مستجاب می شود) یک تویوب برداشتیم و رفتیم بازی.

 

ویک داستان خواندنی:

نقل است که درس آخوند خراسانی در نجف مورد استقبال بسیاری واقع شده بود که حتی در بعضی از کلاس‌ها تا هزار نفر شرکت می‌کرده‌اند. در درس خارج فقه ایشان نیز بنا بر رسم رایج حوزه‌ها مساله‌ای مطرح و روی آن بحث می‌شده است. در میان طلاب فاضل که به بحث استاد اشکال وارد می‌کردند؛ یکی از شاگردان نیز که سواد چندانی نداشته است بسیار سر و صدا می‌کرده. طلابی که از کم سوادی وی مطلع بودند روزی قرار می‌گذارند که در اوج بحث و اشکال همه با هم ساکت شوند تا ببینند وی چه می‌گوید. در موعد مقرر وقتی همه با هم ساکت شدند ناگهان دیدند که این شخص پرهیاهوی فاضل نما مشغول داد و فریاد است که: "چه کسی گفته است که قرمه سبزی بهتر از قیمه است؟ اصلا قیمه خیلی بهتر از قرمه سبزی است"

 



نوشته شده توسط امیر گروسی در جمعه ۱۴ دی ۱۳۸۶ و ساعت 21:03