آوردهاند که نوشین روان عادل(انوشیروان عادل پادشاه ساسانی) را در شکار گاهی صید کباب کردند و نمک نبود غلامی به روستا رفت تا نمک آرد نوشیروان گفت نمک به قیمت بستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد گفتند از این قدر چه خلل آید گفت بنیاد ظلم در جهان اوّل اندکی بوده است هر که آمد برو مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده
اگر ز باغ رعیت ملک خـورد سیبـی
برآورند غلامـان او درخت از بیـخ
به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد
زنند لشکریان هزار مرغ به سیخ
حکایت 19 ازگلستان سعدی