مطالب ومقالات حقوقی,کیفری،اجتماعی
مطالب ومقالات حقوقی,کیفری،اجتماعی
- ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی
- جهان و هر چه در او هست صورتند و تو جانی
- به پای خویشتن آیند عاشقان به کمندت
- که هر که را تو بگیری ز خویشتن برهانی
- مرا مپرس که چونی به هر صفت که تو خواهی
- مرا مگوی که چه نامی به هر لقب که تو خوانی
- چنان به نظره اول ز شخص میببری دل
- که باز مینتواند گرفت نظره ثانی
- تو پرده پیش گرفتی و ز اشتیاق جمالت
- ز پردهها به درافتاد رازهای نهانی
- بر آتش تو نشستیم و دود شوق برآمد
- تو ساعتی ننشستی که آتشی بنشانی
- چو پیش خاطرم آید خیال صورت خوبت
- ندانمت که چه گویم ز اختلاف معانی
- مرا گناه نباشد نظر به روی جوانان
- که پیر داند مقدار روزگار جوانی
- تو را که دیده ز خواب و خمار باز نباشد
- ریاضت من شب تا سحر نشسته چه دانی
- من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم
- تو میروی به سلامت سلام من برسانی
- سر از کمند تو سعدی به هیچ روی نتابد
- اسیر خویش گرفتی بکش چنان که تو دانی